آبتینآبتین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

اولین نوه گلم آبتین

تور عکاسی با مهد کودک

 تور عکاسی  در باغ ارم همراه با مهد کودک   واینجا هم مزرعه مهد کودک هست که هر کلاسی یه باغچه داره که توی اون بذر کاشته که شما کاهو کاشتین وهروز مراقبش هستین والان قابل برداشته. که میچینید وبا غذاتون میخورین    ...
23 ارديبهشت 1393

یادداشت

باز هم شیطنت شما برای عکس گرفتن      اینجا هم با آروین دارین سی دی حسنی رو میبینین وموز میخورین   این هم پیراهنی که برای پدر جون گرفتم وشما اونو پوشیدی وبیرون نمی یاری از تنت ومیگی ببین چقدر اندازمه ...
23 ارديبهشت 1393

خاطرات این هفته

از اونجا که به طور مرتب وقت نمی کنم یاد داشتی برات بزارم .مجبورم جمع بندی کنم.این هفته تو یه فرصتی که پیدا کردم رفتم وبرات یه نقاب بت من گرفتم ودوتا اسلحه که تو وآروین دو تایی بتونید بازی کنید.    بعدش هم مامان برات اسکوتر گرفته بود وشما اونو آورده بودی که نشون ما بدی     وبه آروین هم اجازه دادی که سوار بشه     ...
23 ارديبهشت 1393

سه شنبه با شما

سه شنبه مجدادا" شما اومدین پیش ما ولی آروین رفت خونشون تا 5 شنبه برگرده که شما شاکی شدی ومی خواستی که پیشمون باشه.این روزها شما بنا به مغتضی سنت خیلی حسادت ولجبازی وغرغر میکنی ولی خیلی مهربونی اینم از عکسات          رفتی اون زیر وشیطون شدی         اینجا هم رفتی با پدر جون برامون نون گرفتی   اینجا هم شما تو ژستی وبا عینکی که زدی مثلا" زورو شدی ...
6 ارديبهشت 1393

ادامه سفر

وقتی از مهمونی برگشتیم شب شده بود. خسته بودیم قرار شد فردا حرکت کنیم.صبح که راه افتادیم وسط راه باد و بارون بود .به همین خاطر زیاد توقف نکردیم فقط یه جا برای خرید زیتون و دوغ محلی و رب انار ایستادیم که شما بغل من بودی چون باد زیادی میومد.هی تصمیم میگرفتی بیای تو ماشین ما ولی بعد پشیمون می شدی نزدیک شیراز باز هم بارون شروع شد ولی مامان تصمیم گرفته بود سفرت رو کامل کنه ودریاچه نمک (مهارلو) رو بهت نشون بده بنابراین ایستادیم تا شما دریاچه رو ببینی            اینها نمک هست   و به این ترتیب سفر ما تموم شد. روز بعد یه گردش درون شهری رفتیم به حافظ و سعدی که عکس ندارم ازش فقط یه عکس از شیطونی...
6 ارديبهشت 1393
1